دنیای فیزیک
دانشجویان فیزیک دانشگاه ازاد نجف اباد
 
 
یک شنبه 10 دی 1391برچسب:, :: 1:10 ::  نويسنده : بدخشیان

اندازه‌گیری دقیق ذرات گریزان جهان/ علت تسلط ماده در جهان چیست 

همکاری فیزیکدانهای برجسته در دانشگاه ویسکوزین - مدیسون به اندازه گیریهای دقیقی از ذراتی تقریبا بی جرم و گریزان منتهی شده که نشان می‌دهد چرا جهان تحت تسلط ماده است و ضد ماده تسلطی در جهان ندارد.

به گزارش خبرگزاری مهر، تلاشهای دانشمندان دانشگاه ویسکوزین - مدیسون برای اندازه گیری این ذرات تقریبا بی جرم و گریزان که از آنها با عنوان پادنوترینو یاد می شود در آزمایش زیرزمینی " دیا بی"، نزدیک یک راکتور هسته ای در چین، 55 کیلومتری شمال هنگ کنگ صورت گرفت.

از آنجا که اندازه گیری پادنوترینوها در سال 2012 صورت گرفته است، مجله ساینس این اکتشاف را دومین اکتشاف مهم سال قلمداد کرده است، اما اکنون دانشمندان به این نتیجه رسیدند که اندازه گیری پادنوترینوها موجب شده آنها به درک این مسئله برسند که چرا ماده در جهان غالب است.

پادذرات تقریبا دوقلوهای یک تخمکی ذرات زیر اتمی (الکترون، پروتون و نوترون) هستند که دنیای ما را تشکیل داده اند. برای مثال وقتی که یک الکترون با یک ضد الکترون رو به رو می شود، هر دو با یک انفجار انرژی از بین می روند. ناکامی در مشاهده این انفجارها در جهان به فیزیکدانها می گوید که ضدماده نادر و ناپدید شونده است و ماده ریشه جهان امروز ما را در دستان خود گرفته است.

کارستن هیگر استاد فیزیک دانشگاه ویسکوزین - مدیسون اظهار داشت: در آغاز زمان، درزمان انفجار بزرگ، سوپی از ذرات و پادذرات ایجاد شد اما به نوعی یک عدم تعادل شکل گرفت. مطالعاتی که تاکنون انجام شده بود تفاوت کافی میان ذرات و پادذرات پیدا نکرده بود تا تسلط ماده بر ضدماده را نشان دهد.

اما براساس اظهارات هیگر، نوترینوها به عنوان ذراتی بسیار فراوان و تقریبا بی وزن، دارای ویژگیهایی هستند که می توانند حتی ضد ماده خود شوند و به همین دلیل است که فیزیکدانها آخرین امید خود را برای توضیح علت غیبت ضدماده در جهان روی نوترینوها گذاشته اند.

هیگر و گروهش در دانشگاه ویسکوزین - مدیسون مسئول طراحی و ساخت یک آشکارساز پادنوترینو در "دایا بی" مستقر در شرق هنگ کنگ بوده اند.

جف چروینکا از آزمایشگاه علوم فیزیکی در استاوتون، وسکوزین مهندس اصلی این آزمایش بود و ساخت نصب این آشکار ساز را مورد نظارت داشت. ساخت این آزمایش پاییز امسال به پایان رسید و گرفتن اطلاعات با استفاده از تمام تجهیزات این آشکار ساز پادنوترینو در ماه اکتبر آغاز شد.

هیگر اظهار اشت: راکتورها منبع مهم پادنوترینو هستند و اندازه گیری چگونگی تغییر آنها در طی پروازهای کوتاهشان از راکتور به آشکار ساز پایه ای را برای محاسبه یک کیمت به نام " زاویه در آمیختگی" ارائه می کند.

نتایج اندازه گیری آزمایش " دارا بی" حتی پیش از آنکه آخرین تجهیزات این آشکار ساز نصب شود، منتشر شد اما در آن زمان این اندازه گیریها یک زاویه به شدت باز را نشان می داد. از آنجا که دانشمندان تصور می کردند این زاویه باید بسیار کوچک باشد یک آزمایش دیگر انجام دادند که 10 برابر حساس تر از قبل بود.

هیگر گفت: جامعه تحقیقاتی نوترینو مدتها بود که در انتظار این پارامتر مانده بود. این پارامتر می تواند برای طراحی آزمایشهای دهه بعد و فراتر از آن مورد استفاده قرار بگیرد.



یک شنبه 10 دی 1391برچسب:, :: 1:2 ::  نويسنده : بدخشیان

فيزيك دان ايراني و شگفت آفريني تازه سياه چاله ها 

يك فيزيك دان ايراني مقيم دانشگاه ميسوري در كلمبيا هنگام بررسي نتايج نظريه نسبيت اينشتين روي ذراتي زير اتمي كه با سرعت زياد در حركتند موفق به كشف اثر تازه و شناخته نشده اي از سياه چاله ها شده است.

سياه چاله ها كه در زمره ي عجيب ترين اجرام كيهاني به شمار مي آيد باز هم شگفتي آفريده اند و اخترشناسان را حيرت زده كرده اند. به نوشته ي هفته نامه ي علمي نيوساينتيست بهرام مشحون و همكارش كارمن چيكانك در دانشگاه ميسوري در بررسي هاي علمي خود به اين نكته پي برده اند كه سياه چاله ها مي توانند نيروهاي جزر و مدي عجيبي توليد كنند كه بر ذرات با سرعت زياد تاثيري متفاوت از ذرات با سرعت كم باقي مي گذارد. اين اثر پيشبيني نشده به اين معناست كه سياه چاله اي كه در مركز كهكشان خود ما قرار دارد مي تواند منبع پرتوهاي كيهاني بسيار پرقدرت و نادري باشد كه اخترشناسان تاثير مخرب آنها را در جو زمين مشاهده كرده اند اما تاكنون نتوانسته اند توضيحي براي منشا شان پيدا كنند.

نيروهاي جزر و مدي بر اساس نظريه ي نيوتوني هنگامي ظاهر مي شوند كه تاثير نيروي جاذبه به واسطه ازدياد فاصله كم مي شود به عنوان مثال 2 ذره كه در فواصل متفاوتي نسبت به يك سياه چاله قرار دارند تحت تاثير 2 نيروي مختلف قرار مي گيرند و يكي از آنها كه نزديك تر است شتاب بيشتري پيدا مي كند. اما توضيحي كه از طريق فيزيك نيوتوني به دست مي آيد براي شرايطي كه در نزديك سياه چاله ها برقرار است كفايت نمي كند. اخترشناسان از مدت ها قبل به اين نكته پي برده بودند كه در پلاسما(ماده در دما و فشار زياد) كه اطراف سياه چاله ها در گردش است ذرات بنيادي و زير اتمي با سرعت بسيار زياد فراوانند.

مشحون و همكارش در تلاش محاسبه اين امر بودند كه اين ذرات در ميدان جاذبه قدرتمند سياه چاله ها چگونه رفتار مي كنند. اين 2 فيزيكدان دريافتند كه تاثير ميدان جاذبه سياه چاله ها روي ذراتي كه با سرعت كم در اين ميدان حركت مي كنند دقيقا به همان نحو است كه فيزيك نيوتن پيشبيني مي كند اما در مورد ذراتي كه با سرعت نزديك به سرعت نور حركت مي كنند نتايج به دست آمده كاملا خلاف انتظار بود. ذراتي كه با سرعتي بيش از 70درصد سرعت نور300هزار كيلومتر در ثانيه حركت مي كنند رفتارشان تابع جهت حركتشان است.

ذرات پرسرعتي كه در امتداد محور چرخش سياه چاله ها حركت مي كنند از شتاب حركتشان نسبت به ذرات كند كاسته مي شود اما ذرات تند سرعتي كه در جهت عمود بر اين محور سير مي كنند شتابي بسيار زياد و انرژي حيرت انگيز و عظيم كسب مي كنند.

نتايج بدست آمده به وسيله مشحون و همكارش شماري از رصد ها و مشاهدات توضيح ناپذيري را كه اخترشناسان در گذشته انجام داده بودند قابل فهم ساخته است. از جمله اين امور افشانه هاي بسيار پر قدرت از جنس ذرات زير اتمي است كه از قطب هاي اجرام كيهاني موسوم به((مايكروكازارها)) به بيرون پرتاب مي شوند. تلقي خترشناسان آن است كه مايكروكازارها سياه چاله ها را درون خود پنهان ساخته اند. آنچه كه موجب حيرت اخنرشناسان بود آن است كه اين ذرات پر انرژي داراي شتاب كاهش يابنده هستند. علاوه بر اين از تحقيقات مشحون و همكارش چنين بر مي آيد كه رويداد هاي حيرت انگيز ديگري نيز در جهات ديگر و هنگام حركت ذرات پر شتاب رخ مي دهد كه هنوز مشاهده نشده است. به اعتقاد مشحون نيروهاي جزر و مدي كند كننده تنها در زاويه55 درجه از محور يك سياه چاله ظهور مي يابد و تنها در اين زاويه است كه ذرات زير اتمي شتاب منفي پيدا مي كنند و از سرعتشان كاسته مي شود. در همه جهت و زواياي ديگر حول اين محور اين نوع ذرات شتاب مثبت بدست مي آورند و براساس نظريه اينشتين سرعت اين ذرات مي تواند تا سرعت نور بالا برود. اگر نظريه مشحون و همكارش درست باشد سياه چاله هايي كه در كهكشان ما قرار دارند دائما ذرات پر شتاب و پر سرعتي عمدتا از جنس پروتون را به بيرون پرتاب مي كنند كه انرژي شان هنگامي كه به زمين مي رسند بيش از1020الكترون ولت است. به گفته مشحون مي توان نظريه پيشنهادي او و همكارش را با مقايسه رابطه ميان جهت ورود پرتوهاي كيهاني مافوق پرقدرت به جو زمين و موقعيت مايكروكازار ها در كهكشان راه شيري را مورد آزمايش قرار داد. 



چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:, :: 19:35 ::  نويسنده : بدخشیان

سخنانی زیبا از انیشتین

هر احمقی می تواند چیزها را بزرگتر، پیچیده تر و خشن تر کند؛ برای حرکت در جهت عکس، به کمی نبوغ و مقدار زیادی جرات نیاز است.

 

دست خود را یک دقیقه روی اجاق داغ بگذارید، به نظرتان یک ساعت خواهد آمد.

 

یک ساعت در کنار دختری زیبا بنشینید، به نظرتان یک دقیقه خواهد آمد؛ این یعنی نسبیت.

 

فرق بین نبوغ و حماقت این است که نبوغ حدی دارد.

 

عاشق سفر هستم ولی از رسیدن متنفرم.

 

من هوش ِ خاصی ندارم، فقط شدیدا کنجکاوم.

 

سعی نکنید موفق شوید، بلکه سعی کنید با ارزش شوید.

 

دنیا جای خطرناکی برای زندگی است. نه به خاطر مردمان شرور، بلکه به خاطر کسانی که شرارتها را می بینند و کاری در مورد آن انجام نمی دهند.

 

یکی از قویترین عللی که منجر به ورود آدمی به عرصهء علم و هنر می شود فرار از زندگی روزمره است.

 

مثال زدن، فقط یک راه دیگر آموزش دادن نیست؛ تنها راه آن است.

 

حقیقت آن چیزی است که از آزمون تجربه، سربلند بیرون آید.

 

زندگی مثل دوچرخه سواری است. برای حفظ تعادل باید حرکت کنید. 

 

. از مواجهه با ترس ها نترس!
او حتی در نوجوانی از به چالش کشیدن نظرات و عقاید اطرافیانش ابایی نداشت. از روش تدریس رایج در مدارس آن زمان راضی نبود. او در یادگیری به تفکر انتقادی در برابر حفظ بی چون و چرای مطالب کتاب ها معتقد بود. اگر قرار بود هر بار که کسی کارهایش را به باد انتقاد می گرفت عقب نشینی کند و دست از تلاش بکشد هیچ وقت به موفقیت نمی رسید. برخی از نظریه های او به سرعت و سهولت در مجامع علمی پذیرفته نشد اما او از پا ننشست، ادامه داد و سرانجام توانست نگاه بشریت را به جهان هستی دگرگون کند.

2. زیاد جدی نگیر!
زمانی که اینشتین در آمریکا به شهرت رسید اغلب مردم او را در خیابان می شناختند و درباره ی نظریه هایش او را سؤال پیچ می کردند. ولی او با لطافت طبع خاص خودش می خندید و می گفت همه من را با پروفسور اینشتین اشتباه می گیرند. با توجه به نوع کاری که انجام می داد(فعالیت عمیق فکری) هیچ کس انتظار شخصیتی شوخ در کسی که با نظریاتش جهان را به لرزه درآورد ندارد. اما تلاش برای نیل به پیروزی کاری نیست که جدیتی همیشگی بطلبد. اندکی شوخ طبعی و شادی در دراز مدت ضامن سلامتی است. اگر اینشتین در تمام مدت کار و فعالیتش جدی و عبوس بود، با کاری که او انجام می داد و مباحث عمیقی که درگیرش شده بود مطمئناً به عرصه جنون می رسید.

3. گاهی فقط تظاهر کن که مشغول فعالیتی!
مانند بقیه افراد اینشتین هم گاهی حس و حوصله کار نداشت او هم به مرخصی می رفت. اما موفقیت و حجم عظیم یافته های او نشان می دهد که علیرغم آنکه گاهی از کار دست می کشید اما هیچگاه مسیرش را گم نکرد و دست از تلاش نکشید. او به خوبی می دانست که احساسات و عواطف تکیه گاهی مطمئن برای اهداف و آرزوهای بزرگ هستند.

4. انتقاد پذیر باش!
مثل همه ی بزرگان می دانست که ممکن نیست همه با عقاید و نظراتش موافق باشند و البته لزومی بر جلب موافقتشان نمی دید. اما این بازخوردها را چالش هایی در ادامه ی راهش می انگاشت و سعی می کرد سخت‌تر کار کند تا به آن ها ثابت شود که اشتباه می کنند و او درست می گوید. تلاش برای جلب رضایت و اعتماد منتقدین تنها اتلاف وقت وانرژی است که می توانی از آن برای پیشبرد کارت فارغ از نظرات و عقاید دیگران استفاده کنی.

5. شکست را سخت در آغوش بگیر!
فیزیک جزء علوم دقیق است اما بعید می دانم هیچ فیزیکدانی در همان ابتدای مواجهه با آن به همه ی ابعادش مسلط شده باشد. اینشتین معتقد بود موفقیت یعنی روند یادگیری در گذر زمان! تنها هدف و مأموریت اشتباهات، آموزش نکات کوچک و بزرگ به او بود. اشتباهاتی که با برگشتن و تصحیح آن ها روی تخته سیاه کارگاهش، راهش را در حرکت دوباره در آن مسیر هموارتر می ساخت. یکی از معظلاتی که همواره ما را عقب نگه می دارد ترس از ارتکاب اشتباه است. در دراز مدت در می یابی که سکوت و سکون به مراتب بدتر و مضرتر از رفتن و اشتباه کردن است. اشتباه در واقع یعنی به پیش رفتن و یادگرفتن آن چه نباید انجام داد.

6. قدم های کوچک بسوی هدف
اکثر ما موفقیت را قله ای دور از دسترس می بینیم و این گاهی باعث می شود هیچ تمایلی به سعی و تلاش از خود نشان ندهیم. چرا سختی بکشیم وقتی به هر حال این راه طی می شود و به پایان می رسد؟ این تصور از پیروزی اشتباه و مهلک است. اینشتین روز و شب تلاش کرد و بر کاستی ها و مسائل علم فیزیک غلبه کرد اما نه یک شبه! هدفی غایی در ذهن داشت و می دانست با هر گامی که به جلو بر می دارد یک قدم به آن چه در ذهنش دارد نزدیکتر می شود. کار کوچکی که در یک زمان محدود انجام می دهی شاید به نظر بزرگ و مهم نرسد اما بدان که در مقیاس بزرگتر حرکتی است کوچک در مسیری طولانی به سوی هدفی بزرگ!

7. خودخواه نباش!
موفقیت های اینشتین موجب حسن شهرت و محبوبیتش در جهان شد. وی بدون هیچ گونه چشمداشت و تمایلی به کسب قدرت یا ثروت موجب پیشرفت و تعالی نوع بشر شد! او خیر و صلاح انسان ها را سرلوحه ی راهش قرار داد و تا رسیدن به آن از پا ننشست. به خاطر داشته باشیم که ما در این دنیا تنها نیستیم و تنها برای خودمان زندگی نمی کنیم. وقتی سخاوتمندانه، با رویی گشاده و قلبی سبکبار و رها به دیگران خدمت کنیم جهان تبدیل به مکانی بهتر می شود و این امر کمک می کند تا در مسیر زندگی دگرش یابیم و انسان های بهتری شویم.

8. تنها به ساز خودت برقص!
اینشتین از دنباله روی های کوکورانه و بی فکر مردم متنفر بود. اگر به دیگران اجازه بدهی در مورد توانایی‌هایت اظهار نظر کنند باید تنها به رؤیای پیروزی وکامیابی بسنده کنی. آنچه اطرافیان در مورد ما می‌گویند نظراتی است که البته وحی منزل نیستند و در بیشتر موارد باید به آرامی از کنار آن ها گذشت. قدرت اندیشه و اختیار موهبتی بزرگ برای همه ی انسان هاست. دنیا با آن چه امروز می بینیم بسیار تفاوت داشت اگر اینشتین تحت تأثیر حرف کسی قرار می گرفت که در کودکی به او گفته بود: به درد هیچ کاری نمی خورد!

9. همیشه برای یادگیری و پیشرفت حرص و ولع داشته باش!
او خودش را صاحب استعداد خاصی نمی دید تنها تفاوتش این بود که بسیار کنجکاو بود. او سیری ناپذیر بود. هر مقاله و نظریه ای گامی بود به سوی پرسش و پاسخ بعدی! بعدی! بعدی! همیشه به دنبال تازه ها! همیشه در حال رشد و بالیدن! اگر این صفات را در خودمان نهادینه کنیم به موفقیت نزدیکتر می شویم. سمی ترین تفکر ممکن آن است که فکر کنیم آن چه انجام داده ایم کافی است! احساس کامل بودن را در خودت از بین ببر تا راهت را برای پیشرفت هموار سازی!

10. ادامه بده! از پا ننشین!
در مسیر پیش روی به سوی آمال و آرزوهایت ممکن است با موانع زیادی روبرو شوی. اما این دلیل نمی شود که عقب نشینی کنی و بازی را واگذار کنی! این فقط نشان می دهد که چقدر اراده ات سست و بی جان است! اینشتین کسی بود که سعی کرد در زندگی با مسائل و مشکلات کنار بیاید و آن ها را قدم به قدم حل کند.

 



سه شنبه 5 دی 1391برچسب:, :: 15:29 ::  نويسنده : بدخشیان

هنگامی که ما اجزای سازنده یک سیستم را در کنار هم جمع می‌کنیم و به آن‌ها اجازه برهمکنش با یکدیگر می‌دهیم، ساختارهای بسیار پیچیده‌ای شکل می‌گیرند. یک راه مناسب برای تعیین اینکه کدام اجزا به هم متصل شوند این است که در آن‌ها آرایشی از دی ان ای‌ها جاسازی کنیم که فقط به اجزایی اجازه اتصال می‌دهند که زنجیره دی ان ای آن‌ها مکمل یکدیگر باشد. لانگ فنگ (Lang Feng) و همکارانش در دانشگاه نیویورک، مقاله‌ای را در فیزیکال ریویو لترز (Physical Review Letters) چاپ کرده‌اند که نشان می‌دهد روش دیگری نیز برای متصل کردن ذرات ریز به یکدیگر وجود دارد. روشی که آن‌ها معرفی کرده‌اند، از درهم‌تنیدگی حلقه‌های دی ان ای با ذرات مجاورشان استفاده می‌کند.

تیم فنگ کره‌هایی از جنس پلی استایرن (polystyrene) با شعاع یک میکرون را که حاوی تعداد بسیار زیادی مولکول دی ان ای دارای زنجیره‌های خود مکمل بودند در یک آرایه قرار دادند. هر یک از این مولکول‌ها می‌تواند به مولکول دیگری که زنجیره‌اش به شکل تصویر آینه‌ای خود مولکول است متصل شود. آن‌ها سپس آرایه‌هایی از کره‌ها را که دارای دو زنجیره ناسازگار بودند با یکدیگر ترکیب کردند. در واقع دو کره که دارای زنجیره‌های یکسانی هستند می توانند به طور مستقیم به یکدیگر متصل شوند، اما چنانچه بخواهیم دو کره با زنجیره‌های متفاوت را به یکدیگر متصل کنیم، روی هر یک از این کره‌ها حلقه‌های مجزایی تشکیل خواهد شد و اتصال این کره‌ها به یکدیگر تنها در صورتی ممکن است که این حلقه‌ها در هم تنیده شوند.

تیم فنگ از کره‌هایی استفاده نمودند که دارای هسته‌ مغناطیسی بودند. این کره‌ها زمانی که در یک میدان مغناطیسی کوچک قرار می‌گیرند زنجیره‌هایی را تشکیل می‌دهند. این امر به معنای آن است که کره‌ها هنگام تشکیل حلقه‌ها (که با سرد کردن ترکیب اتفاق می‌افتد) به اندازه کافی به هم نزدیک هستند. آن‌ها دریافتند که حتی پس از حذف میدان مغناطیسی نیز کره‌ها نسبت به یکدیگر مقید باقی می‌مانند. اما همان‌طور که برای حلقه‌های درهم‌تنیده نیز انتظار داریم، اضافه کردن یک آنزیم که به رشته دی ان ای‌ها اجازه می‌دهد بدون صدمه از میان یکدیگر رد شوند باعث از هم گسیختن زنجیره‌ها می‌شود. بر خلاف روش‌های قدیمی برای اتصال دی ان ای‌ها ، این نوع اتصال چسب مانند به ترتیب مراحل فرآیند بستگی دارد و روش‌های نوینی را برای گردآوری ساختارهای پیچیده پیش روی ما قرار می‌دهد.

 



5 دی 1391برچسب:, :: 15:13 ::  نويسنده :

تحولي نو در عرصه فیزیک كوانتوم                                                                                                         فيزيكدانان دانشگاه تورنتو موفق شدند براي اولين بار تكنيكي را براي فشردن نور ابداع كنند. به گزارش ايسنا اين دانشمند‌ان تكنيك جديدي را ابداع كرده‌اند كه به كمك آن مي‌توان نور را به اندازه كوآنتوم هاي بنيادي محدود كرد. به گفته دانشمند‌ان، اين يافته راه را براي كاربردهاي بالقوه در اندازه‌گيري‌هاي فوق‌العاده دقيق و حساس، ساخت نسل آينده ساعت‌هاي اتمي، انجام محاسبات كوانتومي به شيوه‌هاي نوين و بالاخره اساسي‌ترين درك انسان از كائنات، هموار خواهد كرد. كريستر شالم، راب آدامسون و آفرايم اشتنبرگ، فيزيكدانان دپارتمان فيزيك و مركز اطلاعات كوانتومي و كنترل كوانتوم در دانشگاه تورنتوي كانادا اين تحقيق را به انجام رسانده‌اند. دكتر كريستر شالم درباره اين دستاورد استثنايي مي‌گويد: علم اندازه‌گيري دقيق در واقع قلب تمام علوم آزمايشي است. هر چه بتوانيم چيزي را دقيق‌تر اندازه‌گيري و سنجش كنيم، مي‌توانيم اطلاعات بهتري درباره آن به دست بياوريم. در جهان كوانتوم، جايي كه اجرام و اشيا به كوچكترين اندازه خود مي‌رسند، دقت در اندازه‌گيري بسيار اهميت پيدا مي‌كند. بر همين اساس نور يكي از دقيق ترين ابزار اندازه‌گيري در دانش فيزيك محسوب مي‌شود، اما در جهان فن‌آوري مدرن كوآنتومي محدوديت‌هاي خود را نيز دارد. كوچكترين ذره نور يك فوتون است و آنقدر كوچك است كه يك لامپ معمولي در يك تريليون ثانيه ميلياردها فوتون آزاد مي‌كند، به رغم ماهيت عجيب و غير قابل تصور اين ذرات كوچك، فن‌آوري‌هاي پيشرفته كوانتومي براي ذخيره و اصلاح اطلاعات به فوتونهاي منفرد و مجزا وابسته است؛ بنابراين با دستيابي به فن‌آوري فشردن نور مي‌توان به اطلاعات جديد و بسيار متفاوت و مفيدي براي ادامه تحقيقات در عرصه علوم مختلف دست پيدا كرد.



آیا الکترون‌ها، سیاهچاله‌ها یا بوزون هیگز واقعا وجود دارند؟

اریک اسکری: آیا شما تاکنون وسوسه شده‌‌اید که بپرسید آیا مولفه‌هایی همچون الکترون‌ها، سیاه‌چاله‌ها یا بوزون هیگز واقعا وجود دارند یا خیر؟ به عنوان یک شیمی‌دان، من درباره آنچه در حوزه کاری من واقعی و قابل اعتماد است، نگرانم. آیا این «مولفه»ها و «نظریه»‌های شیمی و مکانیک کوانتوم است که تاحد زیادی جدول تناوبی را توضیح می‌دهد؟ همچنین دلیل دیگر نگرانی من این است که تمام این مسئله مستقیما به قلب یه بحث قدیمی، مهم (و حل نشده) درباره چگونگی درنظرگرفتن کشف های علمی مربوط می‌شود.

به گزارش علم پرس به نقل از نیوساینتیست، دو جبهه در این بحث وجود دارد: واقع‌‌گرایی علمی و ضد واقع‌گرایی علمی. واقع‌گرایی علمی مستلزم این است که اگر علم توانسته با مفروض قرار دادن وجود مولفه‌هایی مانند الکترون به چنین پیشرفت‌های بزرگی دست یابد، در آن صورت ما باید قدم بعدی را با پذیرش اینکه آنها واقعا وجود دارند، برداریم. آن جهانی که بوسیله علم توصیف شده است، جهان واقعی است. نظریه‌های کنونی ما به عنوان چیزی که به طور تصادفی به دست آمده، بیش از حد موفقیت‌آمیز هستند: ما به نحوی به نقشه‌های طراحی دنیا علاقه‌مند شده‌ایم.

این به مذاق هر کسی خوش نمی‌آید. ضد واقع‌گراها پیشرفتی را که به‌وسیله علم ایجاد شده، می‌پذیرند اما در مورد گام اضافی ایمان به جنبه مادی موجوداتی که خود نمی‌توانند در عمل ببینند، کم می‌آورند. افراد ضد واقع‌گرا معمولا استدلال متقابل خود را در راستای این خطوط بیان می‌دارند: بسیاری از نظریه‌های گذشته و مولفه‌های تبدیل به نظریه شده، آمده و رفته‌اند ( آیا اتر و مایه آتش را به‌خاطر نمی‌آورید)، چرا ما باید هیچ کدام از آنها را واقعی تلقی کنیم؟ این برای ما سخت است که بگوییم که چه تعداد دانشمند به هر کدام از دو اردوگاه (اعم از واقع گرا و ضد واقع‌گرا) تعلق دارند؛ به‌علاوه شما ممکن است درباره برخی از تئوری‌ها واقع‌گرا و درمورد بیشتر تئوری‌های خلاصه همچون مکانیک کوانتم ضد واقع‌گرا باشید.

ضد واقع‌گراها همچنین ادعا می‌کنند که وقتی یک مولفه یا نظریه منحصر به‌فرد تکراری می‌شود، رویکردشان آنها را در موقعیت بهتری برای سازگاری با تغییر قرار می‌دهد. آنها ادعا می‌کنند که خرج نکردن اعتقاد در یک نظریه خاص و ایمان نیاوردن به آن، به آنها اجازه می‌دهد تا با راحتی بیشتری به سمت جایگزین‌های آن حرکت کنند.

در مقابل واقع‌گراها ادعا می‌کنند یک چنین رویکردی اهانت آمیز یا حتی خطرناک است. علم پیشرفت خود را مدیون حرکت بی سروصدا در پشت سر واقعیت در مورد جهان است: اگر نظریه‌های موفق تنها جایگزین نظریه‌های موفق دیگر می‌شدند، آن پیشرفت واقعا معجزه آسا می‌بود. نگرانی آنها از این است که ضد واقع‌گرایی می‌تواند منجر به دیدگاهی شود که طی آن همه نظریه‌ها نسبی هستند؛ و به این ترتیب بتوانند بخش عمده‌ای از مفهوم پیشرفت علمی را تهدید کنند. شاید فکر کنید که این تنها مجادله‌ای بین فیلسوف‌های علم است، اما این بسیار مهم است که ببینیم دانشمندان چگونه خود را ارائه می‌کنند و چطور هر شخص دیگری وضعیت علم را به نظاره می‌نشیند.

آیا راه گریزی از این تنگنا وجود دارد؟ در سال ۱۹۸۹/۱۳۶۸، جان ورال که یک فیلسوف علم از دانشکده اقتصادی لندن بود، مقاله‌ای را تحت عنوان «واقع‌گرایی ساختاری: بهترین هردو جهان» در ژورنال Dialectica منتشر کرد. در این مقاله او شمای کلی واقع‌گرایی ساختاری را مطرح کرد، رویکردی که او ریشه آن را تا هنری پوانکاره، ریاضیدان شهیر فرانسوی ردگیری کرده بود و او را مبدع آن می‌دانست. برای ورال، زمانی که نظریه‌های علمی تغییر می‌کند، آنچه می‌ماند بیشتر از اینکه محتوی (مولفه‌ها) باشد، دربرگیرنده فرم (ساختار ریاضی) است.

یک مثال تاریخی

ورال برای در دفاع از دیدگاه خود، از مثال هایی از نظریه‌های نوری قرن نوزدهم استفاده کرد. برای مثال، در سال ۱۸۱۲ یک مهندس فرانسوی به نام آگوستین جین فرسنل، یک نظریه را درباره ماهیت نور مطرح کرد که پیش‌بینی‌های موفقیت آمیزی از آن حاصل شد. فرنسل براین باور بود که امواج نور به صورت اختلالی در یک محیط مکانیکی کاملا باز محسوب می‌شدند. اما نظریه تابش الکترومغناطیسی جیمز کلرک ماکسول، که در آن نور به‌عنوان اختلالی در یک میدان مغناطیسی دیده می‌شد، جای این نظریه را گرفت.

ورال و دیگران چنین استدلال می‌کنند که به‌رغم این شکست، اگر فرنسل مفهوم درستی از نور نداشت، در عوض ساختار صحیح نور را فهمیده بود، چراکه برخی از معادلات او به طور موفقی در تئوری ماکسول قرار می‌گرفتند و رفتار نور در نظریه ماکسول از قوانینی شبیه با تئوری فرنسل تبعییت می‌کرد.

ورال از حمایت فیلسوفانی چون جیمز لادیمن از دانشگاه برستول، و فلاسفه فیزیک همچون استیون فرنچ در دانشگاه لیدز و سیمون ساندرز در دانشگاه اکسفورد برخوردار شده است.

در این بین، آنها محدوده واقع‌گرایی ساختاری را تا حدی گسترش داده‌اند که گذار از مکانیک کلاسیک به نسبیت و از مکانیک کلاسیک به کوانتم را شامل شود. این ایده که ذرات مولفه‌های نهایی نیستند، کاملا جدید نیست، اما برخی از منتقدین بیان می‌کنند که نظریه‌پردازی در مورد ریسمان‌های کوانتومی نظریه ریسمان، تنها یک مولفه را با دیگری جایگزین می‌کند. واقع‌گرایی ساختاری از این هم فراتر می‌رود و توجه را از هر شکلی از مولفه‌ها حذف می‌کند.

و در سال ۲۰۰۷/۱۳۸۶، لیدیمن و دیگران کتابی تحریک کننده را با عنوان «همه چیز باید برود» منتشر کردند. عمده استدلال آنها در این کتاب، در رد یک هستی‌شناسی علمی مبتنی بر چیزهایی همچون ذرات ودر عین حال تمرکز کردن بر روی ساختار بنیادین ریاضی بود.

در باب جدول تناوبی عناصر

می‌توانیم بگوییم که برای اینکه واقع گرایی ساختاری یک راه جدی را به سمت جلو ارائه کند، مجبور خواهد بود که برای دیگر حوزه‌های علم نیز کار کند. بنابراین من مشغول اعمال کردن آن به جدول تناوبی بوده‌ام. جدول تناوبی عناصر یک سیستم طبقه بندی برای رفتار همه عناصر شیمیایی و در برخی موارد ترکیبات آنها است. خواص این عناصر که در این جدول مطابق با افزایش عدد اتمی (تعداد پروتون‌ها) آرایش یافته اند، تکرر تقریبی را به‌طور منظم اما با فواصل متفاوت(۲، ۸، ۸، ۱۸، ۳۲، ۳۲و …) نشان می‌دهد.

در سال ۱۸۶۹، هنگامی که دیمیتری مندلیف جدول تناوبی خود را منتشر کرد، کسی چیزی درباره ساختار اتم و یا اینکه حاوی پروتون ،الکترون و نوترون است، نمی‌دانست. این دانش، که به توضیح درباره علت اینکه جدول تناوبی اینگونه کار می‌کند کمک می‌کند، از تئوری کوانتوم به دست آمده که در سال ۱۹۲۰ توسط نیلز بوهر، ولفگانگ پولی،ورنر هایزنبرگ واروین شرودینگر تدوین شد.

به‌طور کلی، الکترون‌ها در لایه‌های کوانتومی یافت می‌شوند. تعداد الکترون‌های لایه خروجی، شیمی یک عنصر را تعیین می‌کند و اینکه در کدام ستون از جدول تناوبی باید قرار بگیرد. نظریه نسبیت خاص البرت انیشتین در ابتدا تاثیر کمی بر روی شیمی داشت اما حالا برای شیمی‌دان‌ها از نان شب هم واجب‌تر است، به‌خصوص در محاسبات نظری بر روی همه نوع خصوصیت‌های اتم و مولکول‌ها. برای مثال، از نظریه نسبیت برای توجیه اینکه چرا طلا برخلاف همه عناصر اطراف خود رنگ زرد منحصر به فردی دارد، استفاده شده بود. و با به‌کاربردن نسبیت و همچنین مکانیک کوانتم برای شیمی، وجود ترکیبات جدیدی پیش‌بینی شده بودند (شامل مولکول فلورنWAu12 ، که حاوی تنگستن است).

آنچه باقی مانده است و به احتمال خیلی زیاد پس از این هم باقی بماند، نسبت بین عناصری است که در جدول تناوبی وجود دارند. به معنای واقعی کلمه، این ساختار یا مبنای سازمان دهی شیمی است تا محتوی. آیا این ساختار یک مفهوم ریاضی است؟ این سوال اصلا پاسخ روشنی ندارد، و انجمن‌های علمی سعی می‌کنند تا پاسخ را با تحلیل ریاضیات جدول تناوبی با استفاده از نظریه گروه‌ها به دست بیاورند. گمان من بر این است که مشخص خواهد شد که این‌گونه است.

آیا واقع‌گرایی ساختاری در زیست‌شناسی مدرن نیز نقشی خواهد داشت؟ از برخی جهات، این علم هم خط سیری شبیه به شیمی داشته است. زمانی که چارلز داروین نظریه خود در مورد تکامل توسط انتخاب طبیعی را در سال ۱۸۵۹ منتشر کرد، نظریه او یک مکانیزم فیزیکی را کم داشت که انتخاب با استفاده از آن انجام شود. این کسری سرانجام با کشف DNA تامین شد، که نقش آن برای زیست شناسی، مشابه نقشی است که الکترون در شیمی بازی کرده است.

اما دی‌ان‌ای تا به اینجا تنها چیزها را دربر می‌گرد: ما برای بیشتر رفتن به عمق این دانش، نیاز به یک مسیر ریاضی داریم. ‌دی‌ان‌ای کد ژنتیکی را مطابق با توالی پایه‌های A، T، G و C تعیین می‌کند. و به این ترتیب مسئله تبدیل به یک مسئله ترکیبات ریاضی و انواع مباحث محاسباتی می‌شود، که در طول پروژه ژنوم انسان از سال ۱۹۹۰، و حالا در اصلاح ژنتیک نقش بازی کرد.

واقع‌گرایی ساختاری ورال در مسیر درست قرار دارد؛ نه فقط در مورد فیزیک، بلکه برای شیمی و زیست شناسی هم به همچنین. اگر اشتباه نکرده باشم، او و همکارانش سزاوار تقدیر برای معرفی راهی برای حل این معمای دراز مدت، مناقشه برانگیز و کاملا بنیادین هستند.

    * اریک اسکری استاد شیمی و تاریخ فلسفه علم در دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس (یو.سی.ال.ای) است. او مقالات و کتاب‌های زیادی در زمینه جدول تناوبی منتشر کرده که «معرفی یسیار کوتاه جدول تناوبی»، منتشر شده توسط انتشارات آکسفورد هم جزو آنها است.

 



سه شنبه 5 دی 1391برچسب:, :: 1:5 ::  نويسنده : بدخشیان

خودکشی به سبک فضایی , کاوشگرهای دو قلوی ناسا خود را به ماه کوبیدند/ نامگذاری محل برخورد به نام «سالی راید» 

کاوشگرهای دو قلوی Ebb و Flow ناسا با برخورد عمدی به سطح ماه، به مأموریت تحقیقاتی خود برای تهیه نقشه جاذبه قمر زمین پایان دادند.

به گزارش سرویس فناوری خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این دو کاوشگر روز دوشنبه 17 دسامبر (27 آذر) در ساعت 22:28 دقیقه به وقت گرینویچ،‌ همزمان با پایان یافتن مأموریت تهیه نقشه جاذبه ماه و اتمام سوخت به کوهی در قطب شمال ماه برخورد کردند.

این برخورد به گونه ای برنامه ریزی شده بود که سایت تاریخی فرود نخستین انسان بر سطح ماه در امان باقی بماند.

برخورد کاوشگرها با سطح ماه بصورت مجزا و با فاصله زمانی 32 ثانیه صورت گرفت و سرعت کاوشگر در لحظه برخورد حدود شش هزار کیلومتر در ساعت تخمین زده می شود.

ناسا به منظور گرامیداشت یاد «سالی راید»، نخستین فضانورد زن آمریکایی، محل برخورد کاوشگرهای دو قلو را به نام وی (Sally Ride)‌ نامگذاری کرد.

کاوشگرهای دو قلو Ebb‌ و Flow‌ در ابعاد یک ماشین لباس شویی، با صرف بودجه 496 میلیون دلاری و با هدف تهیه نقشه میدان گرانشی ماه در سپتامبر 2011 میلادی به فضا پرتاب شده بودند که با چرخش همزمان در ارتفاع 56 کیلومتری اقدام به تهیه نقشه از عمق پوسته ماه می کردند.

این مأموریت از ماه مارس تا می 2012 میلادی برنامه ریزی شده بود، اما ناسا با تمدید این مأموریت موفق به جمع آوری جزئیات بی سابقه ای در خصوص میدان گرانشی و آثار برخورد سیارک ها و ستاره های دنباله دار با سطح ماه شد که نتایج آن به تازگی در نشست انجمن ژئوفیزیک آمریکا در سانفرانسیسکو ارائه شده است.



سه شنبه 5 دی 1391برچسب:, :: 1:1 ::  نويسنده : بدخشیان

کشف یک سیاه چاله بسیار بزرگ در همسایگی زمین 

محققان، کهکشانی را با فاصله 30 میلیون سال نوری از زمین یافته اند که در مرکز آن یک سیاه چاله بسیار بزرگ وجود دارد.

به گزارش خبرگزاری مهر، محققان با استفاده از تلسکوپ اشعه ایکس اقدام به شناسایی یک کهکشان مارپیچی به نام NGC 3627 کرده اند که ممکن است به کشف سیاه چاله عظیم و بزرگی که در همسایگی ما قرار دارد و پیش از این ناشناخته بود کمک کند.

یک گروه از دانشندان اخیرا با بررسی اطلاعات به دست آمده توسط تلسکوپ اشعه ایکس چاندرا ناسا از 62 کهکشان نزدیک به این نتیجه رسیده اند که 37 کهکشان دارای منابع اشعه ایکس در مراکز خود هستند و در میان آنها هفت کهکشان دارای سیاه چاله های بسیار بزرگ وجود دارد.

مشاهدات صورت گرفته با اشعه ایکس نشان دهنده فعالیت سطح پایین سیاه چاله است که ممکن است از کار افتاده باشد. این تحقیق که جزئیات آن در مجله فیزیک نجومی منتشر شده اظهار می دارد که بخشهایی از این کهکشانها میزبان سیاه چاله های بسیار بزرگی هستند که بسیار بزرگتر از چیزی است که پیشتر جستجوها نشان می داد.

تصویر ترکیبی کهکشان NGC 3627 که به تازگی منتشر شده اطلاعات اشعه ایکس چاندرا و مادون قرمز تلسکوپ فضایی اسپیتزر را با رنگهای آبی و قرمز و اطلاعات تلسکوپ فضایی هابل و تلسکوپ بسیار بزرگ شیلی به رنگ زرد را ترکیب کرده است.

سیاه ‌چاله ناحیه‌ای از فضا- زمان است که هیچ چیز، حتی نور نمی‌تواند از میدان جاذبه آن بگریزد.

وجود سیاه‌چاله‌ها در نظریه نسبیت عام آلبرت اینشتین پیش بینی می‌شود. این نظریه پیش بینی می‌کند که یک جرم به اندازه کافی فشرده می‌تواند سبب تغییر شکل و خمیدگی فضا-زمان وتشکیل سیاهچاله شود. پیرامون سیاهچاله رویه‌ای ریاضی به نام افق رویداد تعریف می‌شود که هیچ چیزی پس از عبور از آن نمی‌تواند به بیرون برگردد و نقطه بدون بازگشت است.

صفت "سیاه" در نام سیاه ‌چاله به این دلیل است که همه نوری که به افق رویداد آن راه می‌یابد را به دام می‌اندازد که این دقیقا مانند مفهوم جسم سیاه در ترمودینامیک است. مکانیک کوانتوم پیش‌بینی می‌کند که سیاه چاله ‌ها مانند یک جسم سیاه با دمای متناهی از خود تابش‌های گرمایی گسیل می‌ کنند. این دما با جرم سیاه چاله نسبت وارونه دارد و از این روی مشاهده این تابش برای سیاه چاله‌ های ستاره‌ای و بزرگتر دشوار است.



دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, :: 23:57 ::  نويسنده : بدخشیان

رکورد بی‌سابقه فاصله دور نورد کوانتومی

یک گروه بین‌المللی از پژوهشگران رکورد تازه‌ای برای فاصله دورنورد (‏teleportation‏) ‏کوانتومی گزارش کرده‌اند. این پژوهشگران ادعای فاصله فضای- آزاد 143 کیلومتری دارند.

به گزارش ایسنا، ‏دورنورد کوانتومی، اطلاعات فیزیکی را بدون طی مسیر در فضای بین طرفین مخابراتی منتقل ‏می‌کند. دورنورد کوانتومی، کانال‌های اطلاعات کوانتومی و فیزیکی را برای انتقال حالت ‏پیچیده‌ای از ذرات کوانتومی ترکیب می‌کند. این روش مخابراتی اطلاعات کوانتومی را بدون ‏عبور مستقیم از فضای مابین طرفین مخابراتی منتقل می‌کند. در عمل چالش‌های مهمی در ‏دورنورد کوانتومی ایجاد تداخل می‌کنند.

قسمت اعظم تلاش این پژوهشگران بر استفاده از ‏رهیافت‌های جدید جهت غلبه بر موانع عملی متمرکز شده است. این اولین آزمایش در نوع ‏خود است که از "کنترل آینده‌نگر بلادرنگ" برای انتقال کوانتومی استفاده می‌کند. در ‏این آزمایش، فرستنده اطلاعات کلاسیکی را در کنار اطلاعات کوانتومی تغذیه می‌کند تا به ‏گیرنده در بازسازی پیام اصلی کمک کند. ‏

فرستنده می‌خواهد حالت کوانتومی یک فوتون را با گیرنده به اشتراک گذارد، از این رو برای خلق یک کانال کوانتومی دو فوتون را درهم می‌تند، یکی را نگهداشته و یکی ‏را با گیرنده به اشتراک می‌گذارد. فرستنده یک اندازه‌گیری کوانتومی روی دو فوتون انجام ‏می‌دهد: فوتون نگهداری شده و یک فوتون پیام در حالت مطلوب.

فوتون درهم تنیده متعلق ‏به گیرنده در نتیجه این اندازه‌گیری، اطلاعاتی درباره حالت فوتون پیام به دست می‌آورد. ‏سپس فرستنده به‌ طور کلاسیکی نتایج اندازه‌گیری کوانتومی را مخابره کرده و گیرنده را ‏قادر به بازسازی حالت کوانتومی اصلی می‌کند. اکنون گیرنده دارای فوتونی با حالت ‏کوانتومی همسان با فوتون پیام اصلی فرستنده است. 

طرفین مخابراتی در دورنورد کوانتومی، اطلاعات را با ترکیب کانال‌های اطلاعاتی ‏کوانتومی و کلاسیکی به‌ طور قابل اعتماد تا فواصل زیاد منتقل می‌کنند. ذرات درهم تنیده، در ‏اینجا فوتون‌ها، صرف نظر از فاصله به‌ طور وابسته پاسخ می‌دهند. گیرنده با دریافت اطلاعات ‏اضافی از یک کانال کلاسیکی می‌تواند یک فوتون همسان با فوتون ارسالی توسط فرستنده را ‏بازسازی کند. دورنورد کوانتومی از طریق ذرات درهم تنیده می‌تواند منجر به نوآوری‌های ‏مخابراتی مانند انتقال نامحدود اطلاعات و گارانتی‌های امنیتی فیزیکی شود.

پژوهشگران مذکور این آزمایش را در جزایر قناری انجام دادند. در این آزمایش، ‏پژوهشگران فوتون‌هایی را بین ایستگاه‌های نوری گروه اسحاق نیوتون در لاپالما و آژانس ‏فضایی اروپایی در تنریف ارسال کردند. فاصله جدایی این دو ایستگاه 143 کیلومتر ‏‏(طولانی‌ترین در دورنورد کوانتومی) است.‏

 



دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, :: 23:53 ::  نويسنده : بدخشیان

 محققان مؤسسه فناوری ماساچوست یک گونه جدید ماده و نوع جدیدی از مغناطیس را کشف کرده‌اند که می‌تواند شیوه ذخیره اطلاعات در رایانه‌ها را تغییر دهد.

به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، این دستاورد به دو حالت شناخته شده مغناطیس اضافه شده و سومین حالت مغناطیسی به شمار می‌رود.

این کار تجربی که وجود یک ماده جدید موسوم به «مایع چرخشی کوانتومی(QSL)» را نشان داده، در مجله نیچر منتشر شده است.

QSL

یک بلور، جامد است، اما حالت مغناطیسی آن به عنوان یک مایع توصیف می‌شود. بر خلاف دو نوع دیگر مغناطیس، جهت‌های مغناطیسی هر ذره درون آن بطور مداوم نوسان داشته و شبیه به حرکت مداوم مولکولها در یک مایع واقعی است.

به گفته محققان، هیچ نظم ایستایی برای جهت‌های مغناطیسی موسوم به لحظات مغناطیسی درون ماده وجود ندارد. اما یک تعامل قوی میان آنها وجود داشته و به دلیل تاثیرات کوانتومی در یک محل نمی‌مانند.

اگرچه اندازه‌گیری یا اثبات وجود این حالت عجیب سخت است، این یکی از قوی‌ترین مجموعه داده‌های تجربی است که این کار را انجام می‌دهد.

فرومغناطیس که مغناطیس ساده یک آهنربا یا سوزن قطب‌نما بوده، از قرنها پیش شناخته شده بوده است.

پیش‌بینی و کشف ضد فرومغناطیس که پایه مغناطیس‌خوانها در دیسکهای سخت رایانه‌های امروزی است، در سال 1970 منجر به دریافت جایزه نوبل فیزیک توسط لوئی نیل و در سال 1994 برای کلیفورد شال، استاد بازنشسته موسسه فناوری ماساچوست شد.

در نوع دوم مغناطیس یعنی ضد فرومغناطیس، میدانهای مغناطیسی یونهای درون یک فلز یا آلیاژ یکدیگر را خنثی می‌کنند.

در هر دو مورد موجود، مواد تنها زمانی که تا زیر یک دمای خاص سرد شوند، خاصیت مغناطیسی پیدا می‌کنند.

فیلیپ اندرسون، یک نظریه‌دان ارشد، ابتدا مفهوم یک گونه سوم را در سال 1987 مطرح و اظهار کرد که این حالت می‌تواند با ابررساناهای با حرارت بالا مرتبط باشد.

از آن زمان فیزیکدانان به دنبال چنین حالتی بوده‌اند و تنها در سالهای اخیر بوده که پیشرفتهایی حاصل شده است.

این ماده یک بلور ماده معدنی موسوم به «هربرت‌اسمیت» است که نام خود را از هربرت اسمیت، معدن شناس انگلیسی گرفته است که این ماده را برای اولین بار در سال 1972 در شیلی کشف کرد.

محققان ابتدا در سال گذشته توانستند یک بلور بزرگ خالص از این ماده را در فرآیندی که 10 ماه بطول انجامید، بسازند و از آن زمان تاکنون به بررسی دقیق ویژگیهای آن پرداخته‌اند.

در حالیکه بیشتر مواد از حالت کوانتومی گسسته برخوردارند که تغییرات آنها به شکل اعداد صحیح بیان می‌شود، ماده QSL حالتهای کوانتومی کسری را به نمایش گذاشته است.

در حقیقت محققان دریافتند که این حالتهای برانگیخته موسوم به اسپیونها یک تسلسل را ایجاد می‌کنند. به گفته محققان، این مشاهدات برای اولین بار است که انجام شده است.

اگرچه به گفته محققان، کاربردی کردن این پژوهش ابتدایی زمان زیادی را خواهد برد. این کار می‌تواند به پیشرفتهایی در حوزه ذخیره داده‌ها یا ارتباطات با استفاده از پدیده برانگیخته کوانتومی موسوم به درهم‌تنیدگی دوربرد منجر شود که در آن دو ذره با مسافت بسیار می‌توانند بطور آنی یکدیگر را تحت تاثیر قرار دهند.

این یافته‌ها همچنین می‌تواند در پژوهشهای ابررساناهای با حرارت بالا مورد استفاده قرار گرفته و در تهایت منجر به توسعه‌های جدید در این حوزه شود.



درباره وبلاگ


زندگی صحنه یکتای هنر مندی ماست هرکسی نغمه خود خواند از صحنه رود صحنه پیوسته به جاست خرم ان نغمه که مردم بسپارند به یاد
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان گروه فیزیک دانشگاه ازاد نجف اباد و آدرس daneshjoo-phn.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 64
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 64
بازدید ماه : 64
بازدید کل : 8998
تعداد مطالب : 40
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1